جدول جو
جدول جو

معنی هوا دپیتن - جستجوی لغت در جدول جو

هوا دپیتن
به هم خوردن هوا، حالتی که موجب توفان و باران شود
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گَ دی دَ)
غرور داشتن. خیال های باطل داشتن: حسین زندیق است و هوا دارد. (تاریخ سیستان) ، هوای کسی را داشتن، مراقب او بودن. او را از خطر حفظ کردن
لغت نامه دهخدا
(مَ دَ)
به فکر چیزی بودن. آرزو کردن:
کنون هوای عمل می پزد کبوتر نفس
که دست جور زمانش نه پر گذاشت نه بال.
سعدی.
هرکه هوایی نپخت یا به فراقی نسوخت
آخر عمر از جهان چون برود، خام رفت.
سعدی (غزلیات ص 403)
لغت نامه دهخدا
مغرور شدن، فاسد شدن غذا
فرهنگ گویش مازندرانی